loading...

آئین مستان

روضه امام رضا,متن مداحی شهادت امام رضا,متن مداحی امام رضا,مداحی شهادت امام رضا,مداحی امام رضا,متن روضه همراه با صوت,متن مداحی همراه با صوت,متن روضه همراه با سبک

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 539 زمان : نظرات (0)

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها،وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ،وَ لعَنْ اَعْدائَهُم بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

دوید اومد موفق پهلو امام رضا،گفت:آقاجان! ببین آقازاده ات داره چیکار میکنه.... جون و دلِ امام رضاست جوادالائمه،اگر حاجتِ خیلی سختی داری،گرفتاری داری،مشکل،گره ی کور داری برو روبروی گنبد امام رضا،جلو ضریح امام رضا،بگو:آقا! به حقِّ جوادت،جگر گوشه ات...اگه سخت تر از این بود حاجتت،بگو: آقا به حق مادر پهلو شکسته ات...

میگن:امام رضا دوید اومد نگاه کرد،دید جوادش هی داره مشت میزنه رو زمین،هی میگه: وَالله لَاُخرِجَنَّهُما وَ لَاُحرِقنَّهما بیرون میکِشم اونا رو از تو خاک،آتیش میزنم اونارو.....

بابا! چه کسانی رو میخوای از تو خاک بیرون بکِشی؟چه کسانی رو میخوای آتیش بزنی؟نگاه کرد دید دوتا چشمای جوادش اینقدر اشک ریخته،خون آلود شده،فقط تو یه نگاه معنا دار به امام رضا، از امام رضا یه سئوال کرد،گفت: بابا! به من بگو مادرم فاطمه چه گناهی داشت؟چرا اومدن در خونه اش رو آتیش زدن؟ چرا پهلوی مادرم رو شکستن؟

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن.....

بی درد ما که از غم تو راست قامتیم

با اینکه سر شکسته ی سنگِ ملامتیم

بیمارِ عشق می شود آنکس که عاشق است

این رسم عشق نیست که اکنون سلامتیم

یه خود خودمون رو ملامت کنیم،چقدر تو این دوران به فکر گمشده ی حضرت زهرا هستیم؟چقدر به یاد امام زمانمون هستیم؟

در انتظارِ هر که به جز تو نشسته ایم

در سردسیرِ هجر تو گرمِ اقامتیم

بی شک بدون تو به درِ بسته خورده ایم

امروز اگر چه همدم اشکِ ندامتیم

 

ما بی تو یا که با تو تفاوت نمی کند

یعنی همیشه شاملِ لطف و کرامتیم

دنیا به لطف چشم تو، پُر بود دست ما

گریانِ دستِ خالیِ روزِ قیامتیم

عمری عَلَم به دوش حسینیم، چاره ای

مشتقاق گریه کردنِ پای علامتیم

دلت امشب کجاست؟...

امشب که میزبانِ عزا مشهدالرضاست

باب الجواد گرمِ عزا و زیارتیم

یاصاحب الزمان

نشسته‌اند ملائک، به روی بامِ جواد

پیمبران همگی بنده و غلامِ جواد

انشاءالله روزیت بشه بری حرم امام جواد،باب المُراد،کسی از در خونه ی جوادالائمه دست خالی برِ،خودش کوتاهی کرده...برا امام رضا نوشتن:آقاجان!چون کار سخت شده،تو کوچه میان می ایستن،مستحق ها،گداها،اونایی که کار دارن با جوادت،موفق چند روزِ پسرت رو از یه درِ دیگه می بره...امام رضا نوشت براش: جوادم! ازاون دری رد میشی که مردم ایستادن،مردم به امید تو ایستادن،کار دارن باهات،حاجت دارن...همه ی اهلبیت بابُ المُرادن،همه کریمن،اما مختص، یکی میشه،جوادالائمه...اومد پیش امام رضا گفت:آقا! چشمام نابیناس،میشه یه عنایتی کنید؟حضرت فرمود: برات می نویسم بری درِ خونه ی جوادم....جواد کجاست؟مدینه...امام رضا کجاست؟توس...براش نوشت،اومد مدینه،نامه ی بابارو که دید،جوادالائمه شروع کرد گریه کردن،امضاء ی بابا رو به چشمش کشید...

جوادالائمه گفت:بیا جلو ببینم،تا اومد جلو حضرت یه دست رو چشماش کشید،گفت:چشمت رو باز کن،باز کرد دید عجب،چشمی که مادرزاد کور بوده داره همه چیز رو می بینه...

گفت:بابام هم می تونست این کار رو برات بکنه،اما فرستادنت درِ خونه ی ما تا مردم بدونن حوائج دنیایشون رو باید بیان از جوادالائمه بگیرن...

آی گرفتار! آی مریضدار! بعضی ها یه گره های کوری دارن،دکتر ها جواب کردن،همه جواب کردن،اما جواد که جواب نکرده...همه رو یاد کن،مخصوصاً شهدای مدافع حرم،شهید حججی....

نشسته‌اند ملائک، به روی بامِ جواد

پیمبران همگی بنده و غلامِ جواد

شدم جواد، پس از این به احترامِ جواد

که بهتر از همۀ نام‌هاست نامِ جواد

جواد مرهمِ دردِ بدونِ تسکین است

چقدر نام جواد الائمه شیرین است

شدی جواد، همیشه فقیر تو باشیم

فقیر‌‌هایِ میانِ مسیر تو باشیم

شدی بزرگ که ما هم حقیر تو باشیم

خدا کند که همیشه اسیرِ تو باشیم

بیا و رخ بنما شاه تا که مات شویم

فقط تو لب تر کن تا همه فدات شویم

کسی غریب‌تر از تو نبوده است اصلاً

غریبِ خانۀ خود بود‌ه‌ای، بمیرم من

اونایی که زن و بچه دارن می فهمن،اگه کسی هزار تا مشکل تو کارش بیوفته در طیِ یه روز،شب که بشه بیاد تو خونه،درد و دلش رو با زنش میگه،با همسرش میشینه درد و دل میکنه،آروم میشه...

شهید کرد تو را زهر فتنۀ یک زن

شهادت تو شبیه است به امام حسن

اما نه، درستِ امام حسن خیلی غریبِ،اما جوادالائمه غربتش بیشتر از امام حسنِ،هر دو به دست همسر شهید شدن،هر دو غریب بودن،اما لحظه ی جان دادنِ امام حسن کنار بسترش ابی عبدالله سرش رو به دامن گرفته بود،عباس سر به دیوار گذاشته بود اشک میریخت،زینب کنارش بود،همه داشتن به حال امام حسن اشک میریختن،اما جگر گوشه ی امام رضا،داخل حجره ی دربسته،هر چی میگفت:آه جیگرم داره میسوزه...یه نفر نبود با جوادالائمه هم ناله بشه....یه عده دارن دست میزنن،یه عده دارن هلهله میکنن....یاجوادالائمه

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 404 زمان : نظرات (0)

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

هر دلی خرجِ مسیحایِ محرم بشود

مرده هم باشد اگر ، زنده از این غم بشود

چند وقتی ست برایِ تو خودم را نزدم

منتظر بود دلم تا که محرم بشود

وای اگر تشنۀ دنیا شوم و در اثرش

عطشِ روضۀ تو در دلِ من کم بشود

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا که اسبابِ عزایِ تو فراهم بشود

عرش جارو به رویِ فرش حسینیه کشد

باد مشغولِ تکان دادنِ پرچم بشود

ماه در روضۀ خورشید بسوزد چون شمع

اَبر از هُرم لبت بارشِ نم نم بشود

در قیامت به ستون‌هایِ جنان تکیه زند

هر که در سینه زنی قامت او خم بشود

همه هیچند در این جا همه کاره زهراست

چای حتی اگر او دم بزند ، دم بشود

سائل غیرتِ یارانِ شهیدم هستم

تا نصیبم سفر خط مقدم بشود

گفت چشمم ز غم جدّ غریبم خون شد

کاش اشکِ رضوی روزیِ من هم بشود

*یابن شبیب .. برا هرچی خواستی گریه کنی .. برا حسین گریه کن .. شبِ دومِ .. میگه اومدم دیدم آقام داره گریه میکنه .. زانو بغل گرفته .. آقاجان چشماتونُ گریان نبینم ؟ .. فداتون بشم ، چه خبره؟ .. فرمود پسرِ شبیب مگه نمیدونی محرم شده .. * 

زِرِهش رفت، عبا رفت، لباسش هم رفت

شب که شد نوبتِ انگشتر خاتم بشود

خواهرش رفت مرتب کند او را ، اما

این تنِ پاره محال است منظم بشود ..

حسین ....

آینه در آینه تابید عالم شد علی

نفسِ خود را دید خود را دید خاتم شد علی

اولین صبحِ ظهورِ حی اعظم شد علی

حق تماشا کرد خود را تا مجسم شد علی

با علی جان میدهم با یا علی تب میکنم

حرفِ مولا میزنم یا مشقِ زینب میکنم

آنکه اقیانوسِ آرامِ علی شد زینب است

آنکه او آغاز و انجامِ علی شد زینب است

آنکه او معنایِ اسلامِ علی شد زینب است

آن که آمد زینتِ نام علی شد زینب است

ما نمی فهمیم از این اعجاز هیچ

شعرها را ساده تر میگویم اما باز هیچ

او هزاران شیر زن بود او فقط زینب نبود

او ظهورِ پنج تن بود او فقط زینب نبود

سوختن در سوختن بود او فقط زینب نبود

او حسین و او حسن بود ، او فقط زینب نبود

شد تمامِ آیۀ "قالو بلی" وقتی رسید

با نزولش کربلا شد کربلا وقتی رسید

شرح لیلی را اگر منزل به منزل گفته اند

شرحِ این تکلیف را جمعِ مقاتل گفته اند

کعبه را با بودنش در راه محمل گفته اند

گَردِ صحرا نه ، غبارِ پرده را دل گفته اند

به حسینش که دل زینب به دستِ اکبر است

پرده هایِ محملِ زینب به دستِ اکبر است

کشتیِ کرببلا در کربلا پهلو گرفت

خواست تا پایین بیاید آسمان زانو گرفت

تا بیاید جبریئل از شهپرش جارو گرفت

او نه از عباس جان عباس از بانو گرفت

پای او بر زانویِ مردانۀ عباس بود

بعدِ بابا دستِ او بر شانۀ عباس بود

دورِ خود تا دید اکبر را خیالش جمع شد

عون و عبدالله و جعفر را خیالش جمع شد

دید در گهواره اصغر را خیالش جمع شد

بینِ خیمه چند دختر را خیالش جمع شد

دید فوجِ دشمنان را گفت عباسم که هست

نیزه و تیر و سنان را گفت عباسم که هست

ناگهان بی حال شد گودال را وقتی که دید

روضه اش اطفال شد گودال را وقتی که دید

ماتِ استقبال شد ، گودال را وقتی که دید

حرمله خوشحال شد گودال را وقتی که دید

آمد و افتاد بر پایِ برادر بازگرد

جان خواهر جان من نه ، جانِ مادر بازگرد

شامِ غم ای وای ، اکبر را نمیبیند چرا

عون و عبدالله و جعفر را نمی بیند چرا

پشتِ خیمه قبرِ اصغر را نمی بیند چرا

بینِ حجمِ شعله دختر را نمی بیند چرا

*تا پا گذاشت رویِ خاکِ کربلا .. دیدن دخترِ علی بی تاب شد .. اجازه بدید یه مقدار برگردم عقب تر ؛ دستور رسید بارها رو پیاده کنید .. اینجا محلِ ریخته شدنِ خون هایِ ماست .. دستور داد خواهرم رو پیاده کنید .. همۀ بنی هاشم ریختن دورِ محملِ زینب ... پردۀ محمل کنار رفت یه نگاه به این سرزمین انداخت .. یه نگاه تو صورتِ حسین .. دید عباس زانو گرفته علی اکبر دست دراز کرده .. خواهرم پیاده شو .. جایی داری پیاده میشی که گردی رویِ چادرت نمی نشینه ... اون وقت این راوی میگه من بودم دیدم .. با چه جلالی زینب پیاده شد .. واقعاً همینطوره از بس که بنی هاشم و محارم زینبُ دورشُ گرفته بودن ، گردِ خاک به چادرش نَنِشست .. اما روزِ یازدهم .. راوی میگه دیدم همه حسینُ رها کردن برگشتن سمتِ دخترِ علی .. چادری که یه ذره خاک روش نشسته نشد .. دیگه جایِ سالمی نداشت .. از جایِ پا پر شده بود ... ای حسین ....

صل الله علیک یا مولای یا اباعبدالله

مزنیدم مبریدم که در این دشت مرا کاری هست

یه جمله دیگه بگمُ التماسِ دعا .. همه رو سوارِ ناقه ها کرد .. یه نگاه به خودش کرد ، یه نگاه به دورُ برش .. دید همه ایستادن دارن دخترِ علی رو خیره خیره نگاه میکنن .. کسی که قامتشُ زن هایِ همسایه هم ندیده بودن .. یه نگاه کرد تو گودال صدا زد : حسین جان نگاه کن بین نامحرمان گیر کردم ..داداش یه کاری بکن .. بابا زینبِ عمقِ جانِ حسینُ نشانه گرفت .. راوی میگه یه وقت دیدم رگ هایِ گلو به تلاطم افتادن .. صدایِ تکبیر از حلقوم بلند شد .. همه صورت ها رو برگردوندن عمۀ سادات سوار شد ... ای حسین ...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1035 زمان : نظرات (0)

خوبیِ پشت بام همین است ای غریب

پایِ کسی به سینۀ تو وا نمی شود

آقاتون امام جواد روی زمین بود ، کف می زدند ، اما یا جوادالائمه! باباتون نبود .. حتی شیعیانتون هم ندیدن .. یه مشتِ کنیزک دیدنُ وَالسلام ...  آخ بمیرم برای اون آقایی که سراسیمه رسید بالا سر جوانش .. اومد بلندشه دید کمر راست نمیشه ... سر بالا کرد ، دید لشکر اراذلِ کوفه دارن هلهله می کنند ... زن هاشونُ آوردن کف میزنند ... بخونید مقاتل رو ، تاریخ آورده اگر عمۀ سادات نرسیده بود ، حسین رو بدنِ علی اکبر جون میداد .. صدا میزد : عزیزِ مادرم! .. می دوید و می اومد ، صدا رو که شنید برگشت دید زینبِ ، میزد رو کتفِ علی ، خون رو از چشاش پاک کرد ... پاشو ...

 خیز و از جا آبرویم را بخر

عمه را از بینِ نامحرم ببر

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2048 زمان : نظرات (0)

خدای مهربانی هاست سلطانی که من دارم

فدای مهر بسیارش دل و جانی که من دارم

کنارش ذره ناچیز چون خورشید می تابد

ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم

نمک پرورده ی دریای جودش بوده ام عمری

پُر است از شور احسانش نمکدانی که من دارم

نسیم رحمتش ، بار گناه از دوش بردارد

به آهی کاه گردد کوه عِصیانی که من دارم

به لطف گندمی که داده ام دست کبوترها

دگر خالی نماند سفره ی نانی که من دارم

به وقت مرگ می آید به بالینم یقین دارم

شروع وعده های اوست پایانی که من دارم

یا امام رضا ! منتظرتم دَم جون دادن ، آدم دَم جون دادن منتظر ِ، خود شما هم اون دَم آخر هی نگاه به دَرِ حجره کردید ، قربونت برم آقا جان ، منو منتظر نذار ، اون لحظه خیلی به من سخت میگذره ، میخوام تا چشمم رو باز کردم ، ببینم آقای مهربونم بالا سرم  نشسته ....

روز آخر ِ، بخوای نخوای روز مادر ِ، نمیشه دو ماه سر سفره اش بشینیم روز آخر اسمش رو نبیریم ، اصلاً امام رضا هم مادری ِ، قربونش برم ، مادر ماهم لحظه های آخر چشم انتظار بود ، چشم انتظار کی؟ مرحوم شیخ عباس قمی میگه : جان از بدنش مفارقت کرده بود ، اما تا اشک چشم مولا رو صورت بی بی افتاد ، میگن مادر ما چشمش رو باز کرد ، دید علی اومده ، علی جان ! خوب موقعی اومدی آقا جان ، آروم دست شکسته اش رو بالا آورد

خداحافظ ای تمام اُمیدم

در این عالم بهتر از تو ندیدم

خداحافظ کوچه های مدینه

خداحافظ میخ و پهلو و سینه

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1779 زمان : نظرات (0)

خورشید سر زد از سحرت ایها الغریب

از سمتِ چشم های تَرت ، ایها الغریب

تو ابرِ رحمتی که به هر گوشه سر زدی

باران گرفت دور و بَرت ، ایها الغریب

جاری ست چشمه به چشمه قدمگاه تو هنوز

جنت شده است رهگذرت ، ایها الغریب

تو مسیر امام رضا قدمگاه نرفته ها برن ها ، یه جا پای آقا مونده مردم چی کار میکنن ... ای وای ای وای ... روضه داره همش ها ، وقت نیست ، یه جا پای امامُ دیدن مردم ، میاد اونجا ، کف زمین اونجا رو میبوسن میگن آقا از اینجا رد شده ... آخ حسین ...هی خانم داد میزد ، نوۀ پیغمبر خداست نزنیدش ، پیرمردا پاشده بودن ، با عصا میزدن ....

تو آفتابِ رأفتی و کوچه کوچه شهر

در سایه سارِ بال و پرت ایها الغریب

با این همه ، غریب غریبان عالمی

خیلی ها براشون سواله ، این غریبیه؟ این شلوغی ، این حرم ، طرف از اینجا رفته یه کشور دور ، کارخونه شرکت مال و اموال بچه زن ، پست و مقام و ثروت ، باهاش حرف میزنی چته؟ میگه دلم گرفته ، دلم برا مادرم تنگ شده ... حالا فهمیدی چرا این آقا غریبه ... بزار یه روضه بگم زنا گریه کنن ، زن هایِ نوغان اومدن پیش شوهراشون ، به هم ریخته ، مردا گفتن چتونه ؟ گفتن ، ما مهریه ای از شما طلب داریم ، آره. همش حلال " چی شده یهو؟ پسر زهرا ، بی کس و یار افتاده ... نه دختر ، نه خواهر ، نه مادر ، گریه کن نداره ... میدونی یاد چی می افتم ، اینجا زن ها آبرو داری کردن ، یه سری زن سراغ دارم ، تو حجره ، صدای آقازادۀ همین امام رضا ، صدا نالش بالا رفت ، زنارو جمع کرد ، گفت هلهله کنید ... کِل بکشید ... صدا گریش بیرون نره ...( زود جمع و جور کنم، عذر میخوام خدا میدونه)

با این همه ، غریب غریبان عالمی

داغی نشسته بر جگرت ، ایها الغریب

 

از کوچه های غربت شهر آمدی ولی

داری عبا به روی سرت ، ایهاالغریب

گفت اباصلت ، اومدم بیرون حواست باشه ، اگه دیدی عبا رو سرمه بدو ... اباصلت میگه أَمَّن یُجِیبُ میخوندم عبا رو سرش نباشه ...

گفت یه خورده ای گذشت چشممو از رو در بر نداشتم ، تا در باز شد زدم تو سرم ، دیدم عبا رو سرشه ...  تا بدوم خورد زمین ، بغلش کردم ، خاک عباشُ ،  خاک از رو لباساش تکوندم ، آقا چتونه؟ دستشو گرفتم ، فقط اشاره میکرد برو برو، دو سه قدم رفتیم دستمو کشید ، نمیتونم راه برم ، یاد یه جا نیافتادی؟ امام حسن ، میگه دست مادرو گرفتم ، اول گفت برو ، دو سه قدم رفت ، دستمو کشید ، راه نمیتونم برم ...التماسِ دعا گفته ها رو فراموش نکنی ... امروز برا امام رضا خوب عرض ادب کنیم ... یه بیتُ التماسِ دعا ...

شکر خدا جوادِ  تو آمد ولی هنوز

بارانی است چشم ترت ، ایها الغریب

بزار روضه بخونم ، گفت اباصلت درارو ببند ، هیچ کس نمیخوام بیاد ، اباصلت درارو بست، اومد دید لبایِ آقا خشکه ، دوید رفت آب آورد ، اومد بالا سر آقا ، آقا آب بفرمایید لباتون خشکه یه نگاه به اباصلت کرد ، گفت انگار کربلا یادت رفته ... مگه فراموشت شد ، جد ما ...

یابن الشبیب، جد مرا با عصا زدن

یابن الشبیب، جد مرا بی هوا زدن

یا بن الشبیب، عمه مارا چه بد زدند ...

اباصلت آبُ ببر ، این زیر اندازمم جمع کن ، گودال یاد ما نمیره ...

زیراندازشو جمع کرد ، گفت دیدم پاشو رو زمین میکشه ، اما چشماش منتظر کسیِ ، (دیگه شندید وقت نیست) ، جوادش که اومد میگه غم هایِ عالم یادش رفت ، سر گذاشت رو پا جوونش ، همۀ عالم همینه باباها ، آدم دلش میخواد دمِ آخر ، سر بزاره رو پا بچه ش ... (بگم یا نه؟)

آه ... رو اسب ، از هُولِش ، که به علی برسه، از بالا اسب افتاد، دید اگه دوباره سوار شه وقت نیست ، با زانو ... آخ رسید به بدن ... پاره پارست ... نیزه تو پهلو ... سر ترکیده ... و نَظَفَ الدَّم ... خونُ از دهانش در آورد ، آروم اومد دم گوشش ... هفت مرتبه ، ولَدی ، ولَدی ، ولَدی ، ولَدی ، یبار دیگه به من بگو بابا ...

حسین ....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 529 زمان : نظرات (0)

با آنکه حال و روز زمین و زمان بد است

یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است

حتی اگر به آخر دنیا رسیده ای

مشهد برایِ عشق شروعِ مجدد است ...

کافرِ کسی که از امام رضا ناامید بشه ... کافرِ کسی که بگه امام رضا جوابمو نمیده ... حواسمون باشه ، محالِ ممکنه کسی بره در خونه امام رضا نا امید برگرده ....

امام رضا ، رضا رضا رضا ...

آقایِ مهربانم ....

از خودت نا امید بشو ، از دنیا ناامید بشو ، از اهلِ دنیا ناامید بشو ، اما نبینم بگی از امام رضا ناامید شدم ...آقا خیلی آقاست ....

حتی اگر به آخر دنیا رسیده ای

مشهد برای عشق شروع مجدد است ...

نه خودش ، خودش که جایِ خودش رو داره ، در و دیوارِ حرمش ... اشیاء ای که به او مُنتَصبند ، همه هدایت گرند و همه طهارت آورند ...

کتیبه هایِ حریمِ تو مصحف نورند

کبوتران تو در چشم اهل دل حورند

نوشته در سرِ صحن ت حدیثِ زیبایی

که زائرانِ تو در حشر با تو محشورند ...

خیال کردیم من و تو ، وقتی میریم زیارتش ، یه ساعتی با امام رضا هستیم و بعداً هم خداحافظی میکنیم و ما رها می کنیم و میایم ، آقا هم تو رو رها کرده ! ... نه والله ...

فرمود ولِد نمی کنم ، تو قبر میام سراغت ... محشر میام سراغت ... وقتی میخوای از پل صراط رد شی میام سراغت ... میام کمکت می کنم ... برا اینکه اومدی زیارت من ...

یا رئوف .... یا رضا ....

نجات دورِ سر دوستان تو گردد

هلاکت ست بر آنان که از شما دورند

به زائرانِ تو نازم که با هزاران غم

به یک نظر که به قبرت کنند مسرورند

زیاد شنیدید ، زیرِ لب زمزمه میکردید کنارِ حرم ، آقا خیلی حرف ها داشتم بزنم ... همین که دیدمت همه حرفام یادم رفت ... آقا خیلی غم ها داشتم بگم ، اما همین که دیدمت غصه هام فراموشم شد ... یا امام رضا ... این مردم شصت شبه با کم و زیادش ، دنبالِ پرچم سیاهِ جدت حسین دویدن ... هرگز نمی گم مزدِ عزاداری ، همین که اجازه دادی نفس بزنم ، همین که اجازه دادی مشکی بپوشم ، آقا همه چی بهم دادی ... امام رضا بعضی از این مردم هنوز تاول هایِ پاهاشون خوب نشده ... پیاده رفتن اربعین کربلا ... بعضی هاشونم قلباشون تاول زد چون نتونستن برن کربلا ... اما تو امام درهم بخر ... جانِ مادرت آقا .... جانِ عمه جانت آقا .... من هر چقدر هم بد باشم ، تو میدونی تو این سینه چه خبره ... شامِ غریبانه شماست میدونم ، اما دارم دنبالِ یه راه میگردم روضۀ حسین بخونم آقا ....آقا جدت همۀ ما رو دربدر کرده .....

حسین ....

 

تعداد صفحات : 48

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 99
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 264
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 568
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 20,981
  • بازدید ماه : 101,601
  • بازدید سال : 1,311,525
  • بازدید کلی : 19,817,353